بخاطر یک مُشت برف و دوشاب
نترس بودم و همیشه به دنبال خطر کردن. روز سیزدهم فرودین بود که در دامنههای کوه سهند به همراه خالهها و دختر پسرخالهها در کنار «ایکی رَه سويي» (در ترکی…
ادامه مطلبنترس بودم و همیشه به دنبال خطر کردن. روز سیزدهم فرودین بود که در دامنههای کوه سهند به همراه خالهها و دختر پسرخالهها در کنار «ایکی رَه سويي» (در ترکی…
ادامه مطلب